- تغوط کردن
- غایط کردن پلیدی کردن ریدن
معنی تغوط کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تغوط کردن
- ریدن، بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، ریستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پنداشتن، انگاشتن، گمان کردن، هوشیدن
قتل سیاسی با اسلحه
انگاردن انگاشتن چیزی را در ذهن آوردن انگاشتن اندیشیدن، خیال کردن فرض کردن
تبدیل یافتن، دگرگون شدن
بر زبان آوردن، دهان گشودن بزبان آوردن، سخن گفتن: (حتی باین کلمه تفوه نباید بکنی)
میانجی گری کردن وساطت کردن
تاول زدن آبله کردن
افتادن فرود آمدن بر زمین، به انحطاط اخلاقی مواجه شدن: در منجلاب فحشا سقوط کرد، تسلیم شدن به مردی به طور نامشروع فاسد شدن زن. یا سقوط کردن شهری یا کشوری. به تصرف غالب در آمدن شهر یا کشور. یا سقوط کردن دولت. بر کنار شدن وزیران از کار
افتادن و بر زمین فرود آمدن، به پستی افتادن
ازبلندی به پستی آمدن فرودآمدن نزول کردن، تنزل کردن
Fancy, Figure, Conceive, Conceptualize, Imagine, Visualize
Assassinate
Crash, Fell, Plummet
зачать , концептуализировать , воображать , представить , визуализировать
убивать
разбиваться , падать
ermorden
empfinden, konzipieren, sich vorstellen, visualisieren
abstürzen, fallen, stürzen
вбивати
завагітніти , концептуалізувати , уявляти , уявляти , візуалізувати
розбиватися , падати
począć, koncepcyjnie przedstawić, wyobrażać, wyobrażać sobie, wizualizować
zamordować
rozbijać się, spaść, spadać
怀孕 , 概念化 , 想象
坠毁 , 坠落 , 跌落
conceber, conceptualizar, imaginar, visualizar
assassinar
colidir, cair
concepire, concettualizzare, immaginare, visualizzare
assassinare