جدول جو
جدول جو

معنی تغوط کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تغوط کردن
غایط کردن پلیدی کردن ریدن
تصویری از تغوط کردن
تصویر تغوط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تغوط کردن
ریدن، بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، ریستن
تصویری از تغوط کردن
تصویر تغوط کردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصور کردن
تصویر تصور کردن
پنداشتن، انگاشتن، گمان کردن، هوشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترور کردن
تصویر ترور کردن
قتل سیاسی با اسلحه
فرهنگ لغت هوشیار
انگاردن انگاشتن چیزی را در ذهن آوردن انگاشتن اندیشیدن، خیال کردن فرض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغیر کردن
تصویر تغیر کردن
تبدیل یافتن، دگرگون شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفوه کردن
تصویر تفوه کردن
بر زبان آوردن، دهان گشودن بزبان آوردن، سخن گفتن: (حتی باین کلمه تفوه نباید بکنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توسط کردن
تصویر توسط کردن
میانجی گری کردن وساطت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاول کردن
تصویر تاول کردن
تاول زدن آبله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
افتادن فرود آمدن بر زمین، به انحطاط اخلاقی مواجه شدن: در منجلاب فحشا سقوط کرد، تسلیم شدن به مردی به طور نامشروع فاسد شدن زن. یا سقوط کردن شهری یا کشوری. به تصرف غالب در آمدن شهر یا کشور. یا سقوط کردن دولت. بر کنار شدن وزیران از کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
افتادن و بر زمین فرود آمدن، به پستی افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هبوط کردن
تصویر هبوط کردن
ازبلندی به پستی آمدن فرودآمدن نزول کردن، تنزل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصور کردن
تصویر تصور کردن
Fancy, Figure, Conceive, Conceptualize, Imagine, Visualize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترور کردن
تصویر ترور کردن
Assassinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
Crash, Fell, Plummet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
зачать , концептуализировать , воображать , представить , визуализировать
دیکشنری فارسی به روسی
разбиваться , падать
دیکشنری فارسی به روسی
empfinden, konzipieren, sich vorstellen, visualisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
abstürzen, fallen, stürzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
завагітніти , концептуалізувати , уявляти , уявляти , візуалізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
розбиватися , падати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
począć, koncepcyjnie przedstawić, wyobrażać, wyobrażać sobie, wizualizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
rozbijać się, spaść, spadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
怀孕 , 概念化 , 想象
دیکشنری فارسی به چینی
conceber, conceptualizar, imaginar, visualizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
concepire, concettualizzare, immaginare, visualizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی